به گزارش شهرآرانیوز، خانهاش فرو ریخته بود. نه بهدست طبیعت، که بهدست خشونتی انسانساخت؛ حملهای از سوی رژیم صهیونیستی که دیوارهای خانهاش را ویران کرد. دیوارهایی که روزی پناه سکوت و ساز بودند، حالا زیر آوار رفته بودند. اما کیوان ساکت، با همان آرامش آشنای سازش، از عشق گفت، نه از انتقام. جملهای که مثل یکی از قطعات موسیقیاش در ذهن ماند: «زندگی من فدای ایران بزرگ.»
برای او خانه، فقط دیوار و سقف نیست. خانهای در دل دارد که پابرجاست؛ پناهگاهی از جنس موسیقی که حتی جنگ هم نمیتواند آن را ویران کند. صدای تارش، اینبار هم پاسخی بود به ویرانی؛ زخمههایی بر صلح، بر امید، بر انسان. ساکت نهفقط یک نوازنده، که زبان مردمیست که میخواهند بهجای صدای موشک، نغمهای از عشق بشنوند.
او از موسیقی بهعنوان نیرویی برای پراکندن عشق یاد میکند، نه ابزاری برای تهییج و آشوب. بهباور ساکت، هنرمند واقعی هرگز مروج خشونت نیست؛ هنر اصیل، میتواند دلها را نرم و رفتار آدمیان را زیباتر کند. کاش سیاستورزان نیز گاه دل به موسیقی میسپردند؛ نه آن موسیقیهای دروغین و تبلیغاتی، بلکه آن نغمههایی که حقیقت انسان را به یاد میآورند.
ساکت با تلخی از روزگار جنگ و بیانصافی گفت، اما امید را از یاد نبرد؛ آیندهای را تصویر کرد که در آن، نوای تار نه برای سوگ که برای صلح برخیزد. اثری که در ذهن دارد، آمیزهایست از خشم و عشق، جنگ و صلح.
همین روحیه آرام، اما مقاوم، و همین نگاه شاعرانه و انسانی به جهان، بهانهای شد تا پای صحبتهایش بنشینیم؛ در میانه ویرانی، درباره نغمه، معنا و امید.
در ادامه گفتوگوی شهرآرانیوز با کیوان ساکت را درباره موسیقی، ویرانی، صلح و امید میخوانید:
کیوان ساکت با اشاره به تخریب خانهاش در حمله اسرائیل به مناطق مسکونی در تهران توضیح میدهد: چند صد تن از هموطنان من، مانند خود من، خانه و زندگی و جانشان را از دست دادند. من دو خانه دارم؛ یکی خانهای از خشت و گل، و دیگری خانهای از جان و دل که بسیار قوی است و هرگز اجازه نمیدهم تکان بخورد.
او با نگاهی انسانی به کارکرد هنر در زندگی، میگوید: موسیقی در زندگی آدمیان نقشهای گوناگونی ایفا میکند؛ گاهی آرامش میآورد و گاهی عشق میپراکند. من ترجیح دادهام موسیقیام بیشتر عشق را پراکنده کند تا چیز دیگری. آنهایی که به موسیقی و این هنر شریف علاقهمندند از جمله نوازندگان، آهنگسازان و خوانندگان انسانهایی بسیار ویژهاند. شما هرگز نمیبینید که هنرمند واقعی در هیچ روزگاری موجب رنجش، آزار یا رفتار ناشایست با دیگران شده باشد. موسیقی نهتنها نغمههایی آرامبخش به دیگران هدیه میدهد، بلکه رفتار انسانها را نیز زیباتر میکند.
این آهنگساز و نوازنده نامآشنا با انتقاد از بیاعتنایی سیاستپیشگان نسبت به هنر تاکید میکند:ای کاش سیاستمداران و جنگافروزان اندکی سر سازش با موسیقی داشتند و اندکی موسیقی را درک میکردند و دوست میداشتند. اما یک موسیقی عالی چه ایرانی و چه غیرایرانی زیباترین احساسها را در دل مردمان و نوازندگان ایجاد میکند؛ این همان اعجاز موسیقی است.
ساکت همچنین درباره نقش هنرمند خاطرنشان میکند: هنرمند زبان مردم جامعهاش است؛ بیانگر دردها، شادیها و آرزوهای آنها. موسیقی بازتاب درد کسانی است که به نامردی و بیانصافی جان خود را از دست دادهاند و همچنین جلوهای از آرزوهای مردمی که در این سرزمین، همیشه صلحطلب و در جستجوی شادی و خوشبختی بودهاند.
او در پایان با اشاره به ویژگیهای اثر تازه خود بیان میکند: اثر بعدی من، بیگمان، آنچه در ذهنم نقش بسته است، آمیزهای از عشق و صلح، خشم و جنگها خواهد بود.